صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز
نويسندگان
لینک دوستان

وبتان را جهانی کنید





لبخند می زنم


فنجانی از قهــــوه را


به قفل دهانم نزدیک می کنم


داغی دیواره ی فنجان


گرمای دستم می شود


لب باز میکنم


هـــــای نفسم را


بر فـنجان قـــــــهوه می ریزم


یادت هست


همیشه می گفتی


فنجان قهـــوه ای که از دستان من می گیری


طعم دیگری دارد


یـــــاد تـــو


شیرین است


دیگر قند نمی خواهم


چه لذتی دارد!


فنجـــان قــــهوه


و


یــــــــاد تــــــو


برچسب‌ها:
[ برچسب:لبخند میزنم, ] [ ] [ بهزاد ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
درباره وبلاگ

اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم، حالا که سهم من نشدی کم بیاورم... دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم، تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم... میخواستم که چشم تو را شاعری کنم، امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم... دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل، می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم... یادت که هست پای قراری که هیچ وقت..... میخواستم برای تــــو مریـــــم بیاورم؟ حتی قرار بود که من ابر باشم و، باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم... کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من، اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم... ...... اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم، باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم... حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم، عمراً دوباره رو به جهنّـــــم بیاورم... خود را عوض کنم و برایت به هر طریق، از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم... بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت، یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟ **فریبا عباسی**
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 3150
بازدید کل : 83392
تعداد مطالب : 250
تعداد نظرات : 777
تعداد آنلاین : 2

Alternative content




 

Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه